PBN
PBN
-
سالن زیبایی نیاوران تهران
سالن زیبایی نیاوران تهران : لطفاً چه زود می توان آنها را ارسال کرد؟ اوه! نه تا آن زمان؟ خوب، او تصور می کرد که باید صبر کند. سالن طبقه دوم معطر به بوی عطر است. به او نگاه نمی کند مرد خوش قیافه با چند چانه دوتایی در پشت گردنش گفت: « تی هی بگو که دوک در کتابخانه تمام شده است». یک فرد کهنه در حالی که خودش را به یک ترقه کمک می کرد. سالن زیبایی گفت: “من برای دیدن او از آن طرف خیابان راه نمی روم.” پسر بار گفت: او بهتر از هیچ مرد دیگری…
-
سالن زیبایی نیاوران
سالن زیبایی نیاوران : باید حدود دو نیمه شب بود که بالاخره بارتون و دختر مو برنزی و احساسات مضحک خودم را به قعر تیمز فرستادم و در حالی که به طرز وحشیانه ای به طرفم چرخیدم، به یک نوع آشفته و بی فایده افتادم. از خواب من دوباره در ساعت شش بیدار بودم، با صدای سرود شدید برفک که ظاهراً روابط عاشقانهاش عالی بود، بیدار شدم. سالن زیبایی جورج هنوز خواب بود. برای اینکه مزاحمش نشوم با احتیاط بیرون رفتم و با برداشتن حوله به سمت رودخانه رفتم. نوید یک روز دوستداشتنی دیگر در هوا بود، و آفتاب گرم…
-
سالن زیبایی در غرب تهران
سالن زیبایی در غرب تهران : تعداد آنها به بیش از صد “مرد خوب و واقعی” افزایش یافته است، از جمله سی یا چهل نفر از اعضای کانون. و آنها در جلسات دائمی بوده اند و هر روش قانونی را برای سرگردانی شکارچیان تعقیب کننده و رهایی شهر از حضور نفرت انگیز آنها ابداع کرده اند. روز شنبه پلاکاردهایی در همه جهات نصب شده بود. سالن زیبایی که ورود این شکارچیان برده را اعلام می کرد و شخصیت آنها را توصیف می کرد. در همان روز، هیوز و نایت به اتهام تهمت به ویلیام کرافت دستگیر شدند. وثیقه به همان…
-
سالن زیبایی تهرانپارس غربی
سالن زیبایی تهرانپارس غربی : دکتر بودیچ از ما خواست که بگوییم که حکم باید برای ویلیام و الن باشد، زیرا آنها تنها فراریانی بودند که از جورجیا آمده بودند، و دکتر پرسید که ما چه میتوانیم بکنیم. من به خانه کشیش اف.تی گری، در خیابان کوه ورنون، رفتم، جایی که الن با خانم دین، یک روکش مبلمان، یکی از دوستانمان، کار می کرد، که به ما گفته بود حرفه اش را به الن آموزش می دهد. سالن زیبایی من به الن پیشنهاد دادم که بیاید و برای من کاری انجام دهد تا او را نگران نکنم. رفتارم که قرار…
-
سالن زیبای غرب تهران
سالن زیبای غرب تهران : زیرا فضای محدود پذیرفته شده بود اما حرکت کمی داشت. برای قضاوت در مورد سرعت بالا آمدن جزر و مد، استوارت دستور داد دو سنگ بزرگ را روی یک برجستگی صخره ای قرار دهند که سطح آن در این زمان فقط با آب یکنواخت بود. با ترک محل و بازگشت پس از مدتی، آنها را کاملاً پنهان یافتند. سالن زیبایی سپس دو نفر دیگر را در نقطهای کمی بالاتر قرار دادند، و روی برگرداندند و به ندرت امیدوار بودند که دوباره آنها را ببینند. اما خوشحالی آنها از بازگشت چه بود که نه تنها دو…
-
سالن زیبایی در فرمانیه
سالن زیبایی در فرمانیه : مشکوک به نزدیکی او.» من گفتم: “فرض کنید مردی آنقدر بدبخت است که از دریا بیفتد، و یک کوسه در همسایگی است، “او برای نجات خود چه می تواند بکند؟ آیا امیدی به فرار از آرواره های مخوف او نیست؟» او پاسخ داد: «بهترین وسیلهای که دیدهام امتحان شده، و تأثیر خوبش این است که اگر مردی شناگر خوبی است. سالن زیبایی خود را به پشت بیندازد، با پاهایش آب بپاشد و با تمام قدرت فریاد بزند. کوسه ترسو بزرگی است و به راحتی می ترسد – سر و صدا همیشه او را از خود…
-
سالن زیبایی فرمانیه تهران
سالن زیبایی فرمانیه تهران : روی همه کشتیها، روی دکلها، دکلها و اسپارها برای جلوگیری از برخورد با یکدیگر، فانوسهای روشن آویزان شدهاند، زیرا در تاریکی غلیظی که اطراف را فرا گرفته است، هیچ شیئی را نمیتوان در فاصله سه یاردی تشخیص داد. در این میان باد با صدای بلند از میان کفنها عبور میکند و موجها را مانند تاجهای برفی به رنگ سفید در میآورد. سالن زیبایی پس از چند ساعت دوباره همه چیز ثابت است، هیچ نسیمی اقیانوس را مختل نمی کند، بادبان ها با تنبلی روی دکل تکان می خورند، امواج به صورت صافی شیشه ای فرو…
-
سالن زیبایی فرمانیه
سالن زیبایی فرمانیه : برف به وفور بارید و تا سه روز نتوانستیم کلبه را ترک کنیم. در غروب روز چهارم، تا حدودی تعدیل شد، و یکی از ملوانان جرأت کرد از دیوار، نزدیک در، سوراخی ایجاد کند و از آن بخزد تا ببیند اوضاع بیرون چگونه است. او خیلی زود برگشت و به ما گفت که برف بالاتر از کلبه انباشته شده است و مثل همیشه سرد است. سالن زیبایی گفت اگر برنگشته بود گوش هایش یخ می زد. عدهای از مردان دوباره در را حفر کردند و در میان برفها نوعی تونل درست کردند که از زیرزمین بیرون…
-
سالن زیبایی در اندرزگو
سالن زیبایی در اندرزگو : او باهوش و کاملاً تاریک بود. در سفر نام خود را به ساموئل هیل تغییر داد. کمیته تلاش کرد تا او را کاملا تحت تأثیر قرار دهد، با این ایده که می تواند در دنیا برای خود و همنوعان خود کارهای خوبی انجام دهد. سالن زیبایی و از بهترین تلاش خود برای تحصیل و غیره استفاده کرد و او را به کانادا فرستاد. لوئیس بورل و برادرش پیتر در ۲۱ آوریل ۱۸۵۶ به سلامت از اسکندریه، ویرجینیا وارد شدند. سالن زیبایی در اندرزگو سالن زیبایی در اندرزگو : لوئیس متعلق به ادوارد ام. کلارک و…
-
سالن زیبایی اندرزگو تهران
سالن زیبایی اندرزگو تهران : اما بن به همین جا بسنده نکرد و در ادامه از شخصیت مذهبی استادش صحبت کرد و از نظر فیزیکی نیز او را توصیف کرد. او یک واعظ متدیست بود و «بیست سال وانمود به موعظه می کرد». سپس این واقعیت که بخشی از فرزندان آنها توسط این استاد به گرجستان فروخته شده بود، توسط بن و همسرش با احساس بسیار مورد اشاره قرار گرفت. سالن زیبایی همینطور این واقعیت که او آنها را به خاطر غذا و پوشاک خنثی کرده بود، و به طور کلی زندگی سختی برای آنها داشت، که جایی برای آنها…