سالن زیبایی

بهترین سالن زیبایی

  • سالن زیبایی در ولنجک

    سالن زیبایی در ولنجک : او چهره ای کک و مک، لاغر و مطیع است. از زانو پای چپش رفته و در جایش یک کنده چوبی دست و پا چلفتی قرار دارد که با سرعتی فوق‌العاده روی آن می‌لنگد. مادر کریپ سه یا چهار دفتر را در خیابان اصلی تمیز می کند. سالن زیبایی در زمان های دیگر شستشو می دهد. به نحوی، آنها موفق می شوند در این محل زندگی متزلزلی که توسط پدر کریپ وصله شده بود، زندگی کنند. سالن زیبایی در ولنجک سالن زیبایی در ولنجک : پدری که چندین سال قبل یک شب در حال مستی…

  • سالن آرایش تهرانپارس

    سالن آرایش تهرانپارس : همنوع را گیج کن من معتقدم که او می خواست بمیرد. برخی از عاشقانه های مزخرف او را نگران کرد و تب کرد.» “عاشقانه؟ اوه، رالف، به من بگو. فقط فکر کن! یک عاشقانه در بیمارستان.» «او سعی کرد امروز صبح آن را در فواصل هجوم درد به من بگوید. او به عقب خم می‌شد تا جایی که سرش تقریباً پاشنه‌هایش را لمس می‌کرد و دنده‌هایش تقریباً ترک می‌خوردند. سالن زیبایی با این حال توانست چیزی از داستان زندگی‌اش را منتقل کند.» همسر دکتر در حالی که دستش را بین گردن و صندلی لغزید گفت: “اوه،…

  • سالن زیبایی جردن تهران

    سالن زیبایی جردن تهران : در زمان بازدید ما، خرگوش ها تقریبا کشور را ویران کرده بودند. چند گله گوسفند سعی می‌کردند با نوک زدن شاخه‌های بالاتری که خرگوش‌ها نمی‌توانستند به آن‌ها برسند، زندگی خود را ادامه دهند، اما بسیاری از گله‌ها مجبور شدند تا دوردست‌ها رانده شوند. مردم احساس درد و کبودی شدیدی می‌کردند. سالن زیبایی و حتی شنیدن نام خرگوش آن‌ها را عصبانی می‌کرد. حوالی ظهر برای ناهار در حومه یک دهکده کوچک توقف کردیم و خدمتکاران شاهزاده یک شام سرد خوب از شکار گلدانی، پاته د فوی گراس و مرغان سرد پهن کردند. شاهزاده دستور داده بود…

  • سالن زیبایی جردن

    سالن زیبایی جردن : اما خدا را به یاد می آورم، زیرا آنها قطعاً به شیوه ای اسرارآمیز برای انجام شگفتی های خود حرکت می کنند.” ( هوستون دیلی پست ، صبح یکشنبه، یک مورد عجیب یک خبرنگار پست بعدازظهر دیگر با یک پزشک جوان هیوستون ملاقات کرد که با او به خوبی آشنا بود و به آنها پیشنهاد داد که به کافه ای همسایه بروند و یک لیموناد خنک بخورند. سالن زیبایی پزشک موافقت کرد و به زودی پشت میز کوچکی در گوشه ای ساکت و زیر یک فن برقی نشستند. پس از اینکه پزشک هزینه لیموناد را پرداخت…

  • سالن زیبایی خیابان فرشته

    سالن زیبایی خیابان فرشته : وقتی صبح کریسمس فرا می رسد، پدرش خود را صاحب افتخار یک برف پاک کن قرمز جدید می بیند که علامت هزینه پانزده سنت را به دقت پاک کرده است و باید در جعبه لباس یک خانم جوان یک جفت دستکش جدید و یک جعبه خوب مشاهده کرد. بنبون های شکلاتی مرد چاق که یک واگن قرمز را به خانه می برد، در خارج از کشور است. سالن زیبایی او عموماً مردی پرآوازه است که به خودساخته بودن خود افتخار می کند و با حمل بسته های شخصی خود به نشان دادن دموکراسی خود افتخار…

  • سالن آرایش یوسف آباد

    سالن آرایش یوسف آباد : و رجینالد ستون محترم، با براق ترین کلاه های بالا و ظریف ترین کت های خاکستری، با احتیاط به سمت پیاده رو رفت. سپس با تدبیر ظریفی که تمام حرکاتش را مشخص می کرد، نیم تاجی را از جیب جلیقه اش بیرون آورد و به راننده داد. مرد سکه را با خس خس خس سینه ای “ممنون آقا” در جیب گذاشت و در حالی که از جعبه خود خم شد. سالن زیبایی پنهانی پرسید: “آیا سه روز برنده می شوی، گوونور؟” رجی آهی کشید. او در حالی که عینک میدانی خود را با زاویه ای…

  • سالن زیبایی یوسف آباد تهران

    سالن زیبایی یوسف آباد تهران : راپس با جدیت پاسخ داد: بله قربان. سه دقیقه بعد، در حالی که تونی در فرمان بود و رجی به صورت مجلل در بدنه زیبای لیموزین دراز کشیده بود، رولزرویس بزرگ بدون سروصدا از پایین پیکادیلی دور شد. نقص های تونی هر چه که باشد، مطمئناً می تواند ماشین سواری کند. در حالی که با شعر قضاوتی از میان ترافیک عبور می‌کرد. سالن زیبایی گوشه پارک لین چرخید و با عبور از کمان‌های یک موتور در حال حرکت، در جهت خیابان کرزن در مقابل راننده خشمگین ترمزگیری ناپدید شد. دومی می تواند یک کلمه…

  • سالن زیبایی یوسف آباد

    سالن زیبایی یوسف آباد : ترکیبی دلپذیر از شامپاین، سس مایونز خرچنگ، زبان سرد و ژله مادیرا به صورت دعوت کننده عرضه شد. روی میز قابل حمل داخل بدنه. رگی در حالی که لیوانش را بالا برد و با تجملات به عقب تکیه داد، گفت: «اینجا سلامتی آقایی است که آن عبارت جذاب «پولدار بیکار» را اختراع کرده است. سالن زیبایی گوندولین اعتراض کرد: «شاید اول مال من را نوشیده باشی، بعد از اینکه دستم را تا آخر پایین گرفتی.» تونی گفت: «رجی عالی‌ترین و ناقص‌ترین رفتار را نسبت به هر کسی که من می‌شناسم دارد. موزت، سلامتی تو!» موزت…

  • سالن زیبایی در ستارخان

    سالن زیبایی در ستارخان : اینطوری بخوری. زیاد مصرف نکردی، نه؟ بگذار یک لیوان آب برایت بیاورم.” کارمند حیرت زده به بارتون کمک کرد تا به یک تخته سنگی برود و او برای یک دقیقه با چشمان بسته در آنجا نشست. سپس آنها را باز کرد و لبخند زد. “حالم خوب است، استیل. امروز بعدازظهر کمی احساس بدی داشتم.” مصیبت توسط آب وقتی در رستوران را باز کردم. سالن زیبایی اولین کسی که دیدم تامی بود. او در حال صرف ناهار با مرد دیگری بود و طبق معمول با چنان شادی شدیدی صحبت می کرد که متوجه ورود من نشد.…

  • سالن زیبایی در ستارخان تهران

    سالن زیبایی در ستارخان : مسافت باید حدود شش مایل بوده باشد، و زمانی که ما در حال پوشش دادن آن بودیم به این سوال رسیدیم که یک میله ماهی قزل آلا چقدر می تواند تحمل کند. تامی به ما می گفت که چگونه مردی که می شناخت یک ماهی آزاد پانزده پوندی را از آب بیرون آورده بود، و من جرأت کرده بودم کمی در صحت داستان شک کنم. سالن زیبایی تامی کاملاً عصبانی شده بود. او اعلام کرده بود: «چرا، البته ممکن است. یک میله ماهی قزل آلا تقریباً هر گونه فشاری را تحمل می کند. بهترین شناگر…