سالن زیبایی
بهترین سالن زیبایی
-
سالن آرایش غرب تهران
سالن آرایش غرب تهران : همسایهها میگفتند او اینطور وقت تلف میکرد و همسرش هم همین نظر را داشت. درست است، او دارای ویژگیهای خاصی بود که حتی در نگاه سودگرایانه آنها کمی احترام قائل بود. او در افکار و خیالات خود آنقدر به طبیعت نزدیک بود که چیزهای زیادی را می دانست که نمی دانستند و ارزش پولی داشتند. سالن زیبایی به عنوان مثال، او بود که برای اولین بار کیفیت برتر نشانناک سفید، سیب زمینی آن زمان را تشخیص داد. او بود که بالدوین را به درختان سیب خود پیوند زد و این حقیقت را تشخیص داد که…
-
سالن آرایش شرق تهران
سالن آرایش شرق تهران : مقصد او بوئنوس آیرس در آمریکای جنوبی بود. جمهوری آرژانتین، از زمان مشکلات مالی خود در اوایل دهه، روحیه رضایتبخش و مصالحهآمیز نسبت به تمام دنیا داشت، و کوربت در اولین گام خود مشکل چندانی نداشت، یعنی کسب امتیاز برای سیمکشی با هر طرحی که مناسب باشد. سالن زیبایی او بر پامپاهای وسیع داخلی. اما مقرر شده بود که سیم ها باید در فواصل زمانی بلند شوند تا در گله داری اختلال ایجاد نشود. او قبلا با یکی از شرکت های بزرگ برق قرارداد بسته بود. ارقام نورانی باید هر کدام در بزرگترین اندازه خود…
-
سالن آرایشی شهرک غرب
سالن آرایشی شهرک غرب : همانطور که او سرعت می گرفت. امور برای آقای جک هیز بیش از حد جالب بود. می توان انصافاً و صادقانه در مورد او گفت که رو به روی آن خرس، لاغر و زشت و گوشتخوار از خواب زمستانی، هر چند هنوز عضلانی و ماندگار – همانطور که خرس ها ساخته می شوند – که او خود را آن گونه که باید به یک جنتلمن مدرن تبدیل شود، تحقیر کرد. سالن زیبایی نمی توانست یا نمی توانست فرار کند. او میدانست که جانور نباید آزاد شود، و میدانست که اگر با آن روبرو نشود، در…
-
سالن آرایش شهرک غرب
سالن آرایش شهرک غرب : این کار را فقط به عنوان نمایش حماقتی انجام داد که زور و خرد خودش برای همیشه آن را بررسی کرده بود. بنابراین، هنگامی که کتاب پروفسور مورگان ظاهر شد، بلافاصله با علاقه خوانده شد، به عنوان کار یک دانشمند، که اگرچه یک کهنه کار نبود، اما توانایی انکارناپذیر و شهرت خوبی داشت. اما وقتی کتاب در نظر گرفته شد. سالن زیبایی یک زلزله ادبی رخ داد! پروفسور مکادم آن را مرور کرد، و به دنبال پاره کردن آن، به طور مجازی، از اندام بود! او در همه جا توسط کارشناسان دیگر حمایت می شد.…
-
سالن آرایش تجریش
سالن آرایش تجریش : در کنار هم چیزی زیبا و فوق العاده ساختند. کلیدی چنان ساخته و مغناطیسی شده بود که قبلاً هرگز یک تکه آهن آنقدر پر از مایع الکتریکی نبود. همه چیز روی دیوار اتاق تنظیم شد، و سپس مردان کلید مغناطیسی را به داخل آوردند تا مطمئن شوند که آیا اختراع آنها در عمل جواب می دهد یا خیر. سیمپسون کلید را حمل می کرد. سالن زیبایی به محض اینکه او وارد در شد، چیزی شروع به کشیدن او به سمت آهنربا کرد. او مانند خرچنگ با مقاومت به پهلو راه می رفت و نمی توانست جلوی…
-
سالن آرایش ستارخان
سالن آرایش ستارخان : و آب زیر یخ در اوایل ماه مارس بر روی آپارتمان سرد است. در این فاصله، در زمان استراحت و ظهر، ورزش عالی در سر خوردن از تپه وجود دارد. جهنده، که همانطور که قبلاً گفته شد، شگفتانگیز از قد و قواره بود، عمدتاً کار جک بود، اما بیلی کوبورگ، دوست و متحد منتخب او در همه موارد اضطراری، در این کار به او کمک میکرد. سالن زیبایی بیلی مانند طلا خوب بود، مردی چاق با موهای زرد و چهره ای قرمز، پر از ابزارهای مبتکرانه، در دوستی سرسخت، و به سرگرمی مانند غذا خوردن، که…
-
رنگ و لایت مو در یوسف آباد
رنگ و لایت مو در یوسف آباد : این همه چیز است، – کمی جالب نیست، اما برای من پیش آمد، و من این کار را انجام دادم، هر چند فقط یک کار کوچک.» “من مطمئن هستم که کمک به پنج روح فقیر کار خوبی است، و شما ممکن است به آن افتخار کنید، آیدا. حالا میدانم چرا با من به جشن نمیروی و هر چیز زیبایی را که دیدهایم، مثل گذشته نمیخری. سالن زیبایی پول تو جیبی برای زغال سنگ و غذا می رفت و کار فانتزی شما لباس کوچکی برای این عروسک های زنده شما بود. ای عزیز!…
-
سالن آرایش پاسداران
سالن آرایش پاسداران : زیرا این وسیله ای عالی برای ترویج جنایت و انواع شرارت خواهد بود. این ایده بود که من را از ته دل بخنداند. فکر میکردم که دولت دفتر خود را به این افراد یادشده واگذار میکند و آن نتایج عالی را از آزمایش عاشقانه با آنها خواهد یافت. شمشیر برتری به یک فرنی صلح آمیز تبدیل می شود. سالن زیبایی زندان ها به مکان های دلپذیر برای فرار کسانی که آبرویشان لکه دار شده است. «امید چندان امیدی نداشتم که عصری را ببینم که چنین عقایدی از منبر اعلام شود، در آن زمان فکر نمیکردم روزی…
-
سالن آرایش پیروزی
سالن آرایش پیروزی : او به خواهرش چیزی نگفت، اما در حالی که روز بعد آقای وانه با صبر و حوصله به او نشسته بود، او سؤالات زیادی پرسید. و اگرچه از پاسخ های او تا حدودی دلسرد شده بود، امیدهای او را به او محرمانه گفت و از او مشورت خواست. او که مردی عاقل و خوب و مهربان بود، فوراً دید که این زندگی برای دختر زیبا، تکانشی و مهربانی که در دنیایی پر از آزمایش و وسوسه بیحفاظ رها شده بود، امن نخواهد بود. سالن زیبایی بنابراین او به او گفت که این کار انجام نمیشود، مگر…
-
سالن آرایش در پیروزی
سالن آرایش در پیروزی : گفت: “از صفحه ای که می گذری، دیدم که این کار را می کنی.” لذت بردن او از «کبوتر در آشیانه عقاب». کری اعتراض کرد: «در ابتدا این کار را انجام میدهم، زیرا علاقهام به مردم را تحت تأثیر قرار میدهد، اما تقریباً همیشه برمیگردم و بعد از آن آنها را میخوانم. می دانید که دوست دارید در مورد لباس های زیبا بشنوید. سالن زیبایی اوا و واندا به سادگی زرق و برق دار بودند. مخمل سفید و طناب مروارید یک لباس است. مخمل خاکستری و یک کمربند نقره ای دیگر. و همگی “دوش توری…